عضو مجمع خیرین تاکستان: جلب اعتماد قشر فرهنگیان، زمینه‌ساز مشارکت سایر اقشار

-وقتی بانوان در جایی هستند، بعضی اوقات به موضوع حساس­‌تر و پیگیرترند و در جذب اعتماد خیرین می­‌توانند اثرگذار باشند و نقش بانوان پررنگ­‌تر می­‌شود. مثلاً برای مهرماه امسال، برای خرید برخی وسایل و لوازم التحریر، برنامه داشتیم و بانوان خیلی راحت­‌تر برای خرید و تهیۀ این اقلام اقدام می­‌کنند. یا برای مثال چون خود من چندسال مدیر مدرسه بودم، می­‌دانم کدام مدرسه دانش­‌آموزان بی­‌بضاعت بیشتری دارد چون با مدیران دیگر در ارتباطیم.

ما چون قشر فرهنگی یا بازنشسته هستیم، در جلسات و جمع­‌ها همکاران را تشویق می­‌کنیم که بهترین جا برای کمک­‌رسانی و ساختن آتیۀ خودشان، همین مجمع خیرین است چراکه حتی یک آجر هم برای ساخت مدرسه ارزش دارد. وقتی اعتماد قشر فرهنگیان هم جذب شود، سایر اقشار هم راحت­‌تر جلب می­‌شوند.

-اطلاع­‌رسانی خیلی موثر است. برای مثال چند روز پیش افتتاح داشتیم و خیلی از مسئولان، مثل استاندار، مدیر کل آموزش و پرورش و‌… آمدند. اشتیاق و شادی بچه­‌ها موقع افتتاح مدرسه، اگر رسانه­‌ای شود، مثلا از شبکه­‌های مجازی و تلویزیون پخش شود، افراد خیر با دیدن خنده و خوشحالی بچه­‌ها، ناخودآگاه جذب می­‌شوند. لذتی که بچه­‌ها در آنجا داشتند، هیچ کجا نمی­‌توان از نزدیک لمس کرد.

به­‌علاوه در نشست­‌ها، شوراهای آموزش و پرورش و جلساتی که برگزار می­شود، مثلاً جلسۀ مدیران و…، بارها پیشنهاد دادیم که فردی از مجمع سخنرانی کند یا اقدامات انجام­‌شده را بیان کند، اینها در جذب افراد بی­‌تأثیر نیست.

-در این مناطق که بومی­‌تر هستند، افراد خیلی راحت­‌تر همدیگر را می­‌شناسند و می­‌توانیم خیرین را شناسایی کنیم، تا در این راه سرمایه­‌گذاری کنیم. وقتی این افراد جذب می­‌شوند، به مرور می­‌تواند برای استان هم خیلی خوب باشد زیرا کسانی هستند که سرمایه­‌های زیادی دارند و می­‌توان آنها را جذب کرد زیرا در سطح بزرگ­تر شناسایی آنها سخت اما در محیط کوچک­تر راحت­‌تر است.

-من خیلی به فعالیت­‌های خیر علاقه­‌مندم. آن زمان هم که مدیر بودم، به­ خصوص چون در مدارس استثنایی فعالیت می­‌کردم، از نزدیک لمس کرده بودم که کمک کردن به دیگری چقدر لذت دارد. ورودم به مجمع اتفاقی شد. با همکاران نشسته بودیم که بحث مجمع خیرین پیش آمد، من هم نمی­‌خواستم عضو تشکیلات باشم فقط می­خواستم بخشی از حقوقم را در این راه صرف کنم اما همکارم اصرار داشت که شرکت کنم، خوشبختانه رأی آوردم و الان بسیار لذت می­‌برم که در گوشه­‌ای از کار مجمع مشارکت دارم. من ۲۵ سال پیش همسرم را از دست دادم و فرزندانم را به سرانجام رساندم که آنها هم معلم شدند. خودم تنها هستم، واقعاً دوست دارم که بیشتر وقتم را در مجمع می­‌گذرانم و لذت می­‌برم.