مجمع خیرین مدرسه ساز استان قزوین

جعفری پور عضو مجمع خیرین استان قزوین: اهمیت حمایت و مدرسه سازی برای دانش آموزان کم توان ذهنی یا جسمی

فرخنده جعفری پور، از اعضای مجمع استان و رئیس شورای بانوان خیر استان قزوین، با اشاره به اهمیت جایگاه دانش آموزان کم توان، به لزوم مدرسه سازی برای آنها و بهبود دیدگاه ها و روش های آموزشی برای این کودکان تأکید کرد.

0

در این مصاحبه با سرکار خانم جعفری ­پور، عضو مجمع خیرین مدرسه ساز استان قزوین و رئیس شورای بانوان خیر مدرسه ساز استان، ایشان به برخی از فعالیت ­هایشان در حوزۀ مدرسه سازی و امور خیرخواهانه اشاره کردند. این معلم بازنشستۀ آموزش و پرورش همچنین به اهمیت تخصیص منابع و روش های نوین آموزشی برای دانش آموزان دارای معلولیت پرداختند. در زیر بخشی از تجارب و نظرات ایشان را می خوانیم.

لطفاً از تجاربتان در حوزۀ مدرسه­ سازی قبل و بعد از ورود به مجمع بفرمایید.

  • من فرخنده جعفری پور، از فرهنگیان بازنشسته و عضو مجمع خیرین استان قزوین هستم البته هنگام ورود به مجمع هنوز بازنشسته نشده بودم. قبل از ورود به مجمع و عضو هیئت رئیسه یا هئیت مدیره بودن، با توجه به اینکه در مدرسۀ استثنایی کار می کردم، سعی بر این بود که کمکی باشم برای کودکانی که توانایی کمتری از نظر مالی یا معیشتی دارند. هم معلمشان بودم و هم این کارها را انجام می ­دادم.

مثلاً برنامه ای داشتم که بچه ها را برای نماز ببرم، نمازخانه فرش مناسبی نداشت و بچه ها رغبت نمی کردند شرکت کنند که با هزینۀ شخصی موکت آنجا را عوض کردم. قبل از ورود به مجمع در این حد کارها را انجام می دادم. در مجمع کسی که مراجعه می کند معمولاً قصد خیرش مدرسه سازی است ولی فعالیت های من را نمی شد مدرسه سازی نامید؛ گاهی تجهیز یک آزمایشگاه مدرسه بود یا دادن هزینۀ تحصیل دانشگاه یک فرد و کارهایی از این دست. یکی-دوبار به عنوان هیئت امناء در رأی گیری شرکت کردم ولی از سال ۱۳۹۵ جزء هیأت مدیره شدم و از همان سال ها هم به عنوان رئیس شورای بانوان خیر مدرسه ساز قزوین هم انتخاب شدم.

وقتی وارد مجمع شدم با توجه به اینکه معلم بازنشسته هستم، در توانم نبود مدرسه بسازم ولی تلاش می کنم افراد را جذب کنم چون مدرس آموزش خانواده هم هستم و در مدارسی که می روم، در پایان جلسات با اولیاء آنها را تشویق می کنم که اگر مایل اید در این زمینه فعالیت کنید و مدارس بهتری برای فرزندانتان ساخته شود، در مدرسه سازی کمک کنید و شماره حساب مجمع را می دهم.

لطفاً کمی بیشتر در رابطه با شورای بانوان خیر و فعالیت های آن توضیح بفرمایید.

  • در مجمع خیرین چه خانم ها و چه آقایان، بسته به اینکه چه کسانی رأی می آوردند، می توانند شرکت کنند که در استان ما از بین ۷ نفر اعضای حقیقی و ۲ نفر عضو حقوقی، در این چند سال، من تنها زن مجمع هستم. اما دربارۀ شورای بانوان، این شورا از تهران اعلام شده بود و یکسری شرایط داشت که با توجه به رأی گیری و نظر رئیس کل نوسازی وقت، آقای مهندس جوانبخت، من انتخاب شدم.

در این شورا کارهایی در کنار مجمع انجام می شود و چون در هر دو بخش حضور دارم کارها را با هم پیش می برم. شورا برای خانم هایی است که می خواهند در امر خیر باشند نه اینکه الزاماً بخواهند مدرسه بسازند، چون در این صورت هدایتشان می کنیم به سمت مجمع برای بستن قرارداد. برای مثال طرحی بود به نام «آجر به آجر» که هرکس به اندازۀ توانش واریز می کرد، مثلاً اگر کسی به اندازۀ یک کلاس کمک می کرد، به نامش یک کلاس ساخته می شد. در این شورا همه بانوان هستند که با دستورالعملی که دارد، در آن انتخاب می شوند.

دفتر مجزایی نداریم و در ادارۀ نوسازی استان حضور دارم و جلسات هم در همان جا برگزار می شود. برخی استان ها که فضایی داشته باشند، شاید در نوسازی اتاقی گرفته باشند اما چون کمی مشکل فضا داریم، من هم در صورت لزوم آنجا می روم و بیشتر با مسئول مشارکت های مردمی، آقای مهندس افشار، سرکار خانم محمودی و مدیر کل نوسازی در ارتباط هستم.

با توجه به تجربتان در آموزش در مدارس استثنایی، از اهمیت مدرسه سازی برای کودکان دارای معلولیت و فعالیت های مجمع در این زمینه بفرمایید.

  • یک موضوعی که الان در مجمع جریان دارد، ساخت یک مدرسه برای کودکان با اختلال اوتیسم است. از سال ۱۳۹۵ که بازنشست شدم از آموزش و پرورش جدا نشدم. حدود ۳۴-۳۵ سال سابقۀ کار دارم ولی از این زمان بیش از ۲۸ سال در مدارس استثنایی بودم و با کودکان کم توان ، کودکان سی.پی. [فلج مغزی]، کودکان با اختلال اوتیسم، کودکان با مشکلات شنوایی و… کار کردم و سال ۹۰ از این مدارس خارج شدم و سه سال به عنوان معاون آموزش ابتدایی در ادارۀ آموزش و پرورش شهرستان البرز و سپس دو سال و نیم هم رئیس دورۀ دوم آموزش ابتدایی در ادارۀ کل آموزش و پرورش استان قزوین بودم و حتی در این زمان هم نگاهم به کودکان کم توان نگاه خاصی بود. ما در مدارس عادی هم کودکان کم توانی داریم که جایگاهشان در مدارس استثنایی نیست ولی مسائلی دارند که نیازمند توجه ویژه هستند.

با توجه به این که دورۀ آموزشی کشوری برای آموزش این کودکان (دورۀ تلفیقی- فراگیر) را گذرانده ام، به مدیران و معلمان آموزش می دادم و دوره هایی را می گذاشتم تا دیدگاه آنها را عوض بکنم و به عدالت آموزشی نزدیک تر شویم و با کودکان یکسان برخورد کنیم. حق کودکان دارای معلولیت نیست که همواره جدایشان کنیم. این دختر یا پسر ما حداکثر تا ۱۸ یا ۲۰ سالگی در مدرسۀ ما درس می خواند ولی بالاخره وارد جامعه خواهد شد و چرا از روز اول نباید کنار هم باشند؟

برای مثال چرا وقتی یک کودک با مشکل شنوایی در اتوبوس کنار فرد دیگر می نشیند، آن فرد خودش را جمع و جور می کند؟ این ها چیزهایی است که باید آموزش داده شود و زمانی که در آموزش و پرورش بودم، سعی داشتم این حالت عدالت را در آموزش رعایت کنم. نگاه و حمایت ما به این کودکان باید ویژه تر باشد، هر چقدر آنها را در جامعه بیشتر حمایت کنیم، آسیب های اجتماعی و مشکلات جامعۀ ما کاهش پیدا خواهد کرد و کودک ما سرخورده و بی هدف وارد جامعه نمی شود.

 بنابراین موضوعات، برای این کودکان هم مدرسه می خواستیم. شکر خدا، خیرین ما در این زمینه فعال بودند و مثلا ً مدرسۀ شهرصنعتی البرز خیلی خوب ساخته شد. الان هم ساخت مدرسۀ کودکان با اختلال اوتیسم جریان دارد، در حال پیگیری  و در حال ساخت است. این را هم در پرانتز باید اضافه کنم که متأسفانه، آمار دانش آموزان با اختلال اوتیسم در جامعۀ ما روز به روز در حال افزایش است.

همانطور که گفتم از آموزش و پرورش کاملاً کناره گیری نکردم و از آنجایی که مدرک لیسانس من آسیب شناسی گفتار و زبان [گفتار درمانی] است الان هم در موسسۀ خیریۀ «دوست اوتیسم» با کودکانی که تحت پوشش قرار می گیرند، برای مسألۀ گفتار کار می کنم و سایر مربی ها هم برای سایر مهارت های جسمی و ذهنی کار می کنند.

در زمان آموزش مجازی دوران کرونا، طرحی در شورای بانوان داشتیم که با امور بانوان هر اداره هماهنگ کردیم برای دانش آموزانی که نیاز داشتند تبلت یا گوشی هوشمند تهیه کنیم زیرا این دوره یکسال ونیم تا دو سال طول کشید و برخی خانواده ها نمی توانستند تهیه کنند و در غیر این صورت، کودک بازمانده از تحصیل می شد.

جعفری پور عضو مجمع خیرین مدرسه ساز و رئیس شورای بانوان خیر استان قزوین

آنطور که اشاره کردید در زمینۀ جذب افراد هم فعالیت می کنید، لطفاً نظرتان را دربارۀ راه های ترویج و گسترش مشارکت در مدرسه سازی بفرمایید.

  • ما یک بحث مدرسه سازی و یک بحث مدرسه یاری داریم که هر دو در کنار هم و به هم مربوط هستند. یک خیّر لطف می کند، مدرسه را می سازد و در اختیار آموزش و پرورش قرار می دهد، حالا معلم، مدیر، دانش آموز و اولیاء هستند که مدرسه را نگه می دارند. گاهی می گوییم، خیّر نگه داشتن خیلی مهم تر از جذب آنهاست چون خیری که جذب می شود، اگر احترامش را نگه داری، برایش بزرگداشت بگیری و برخورد مناسبی داشته باشی، دوباره مدرسه خواهد ساخت ولی اگر بعد از اینکه مدرسه را ساخت، دیگر کاری با او نداشته باشی، فکر می کند که برای پول ساخت مدرسه او را نیاز داشتید و دیگر برایتان مهم نیست.

بحث مدرسه یاری هم همین موضوع است که دانش آموزان مدرسه را خوب نگه دارند و پاسداشت مدرسه وجود داشته باشد. مثلاً اگر گاهی مدیر مدارس خیرساز، در اوایل مهر ماه، خیر را دعوت کنند تا بچه ها با او آشنا شوند، ببینند نام چه کسی روی مدرسه است و از نزدیک او و انگیزه هایش را بشناسند، شاید بتوانیم خیرهای کوچک را جذب کنیم. دانش آموز مدرسۀ ما الان نمی تواند مدرسه بسازد ولی شاید پولش را جمع کند و کاری بکند. یکی از طرح های شورای بانوان همین صحبت کردن با مدیران برای برگزاری این مراسم و آشنایی دانش آموزان است.

اما برای جذب مشارکت بیشتر، الان در شرایطی هستیم که بسیاری مردم از نظر اقتصادی تحت فشار هستند و این را نمی شود انکار کرد، ولی کارهای بسیاری می توان انجام داد برای مثال از برخی والدینی که مرحوم شدند، اموالی مانده است که یک مقداری از آن را را به نام آنها بسازیم که ما می گوییم «آجرهای مهربانی و پاسداشت»، تا همیشه به یاد آنها باشیم. ساخت یک کلاس، یک آبخوری یا نمازخانه و نه یک مدرسه با ۳۰-۴۰ کلاس، هرکسی در حد توانش. گاهی می گوییم اگر کسی نذری دارد، می تواند برای تهیۀ لوازم التحریر چند دانش آموز باشد که قادر به تهیۀ آن نیستند. همیشه که نباید نذر قربانی و غذا بکنیم. اگر این کودک وارد مدرسه شود و از تحصیل بازنمی ماند زیرا جذب دوبارۀ کودکان بازمانده از تحصیل هزینۀ بسیاری دارد.

نذرهایمان را هدایت کنیم که ادامه دار باشد، مثلاً وقتی گوشت قربانی به کسی می دهیم، یکبار می خورد و تمام ولی اگر لباس مدرسۀ دانش آموزی باشد، هر صبح که مادرش دکمۀ لباسش را ببندد، دعای خیر می کند و هر روز نام نیک شما باقی می ماند. نذر ما می تواند لوازم التحریر یا کتاب های کمک آموزشی برای پایه ی دوازدهم باشد چون این کتاب ها گران هستند و همۀ دانش آموزان نمی توانند تهیه کنند؛ شما این کتاب ها را بخرید، حتی ناشناس، به مدیر مدارس بدهید تا آنها به دانش آموزان کم بضاعت امانت بدهند.

در زمان آموزش مجازی دوران کرونا، طرحی در شورای بانوان داشتیم که با امور بانوان هر اداره هماهنگ کردیم برای دانش آموزانی که نیاز داشتند تبلت یا گوشی هوشمند تهیه کنیم زیرا این دوره یکسال ونیم تا دو سال طول کشید و برخی خانواده ها نمی توانستند تهیه کنند، در غیر این صورت، کودک بازمانده از تحصیل می شد. در آن زمان بیشتر بر این موضوع تمرکز کردیم. در زمان زلزلۀ کرمانشاه، اقلام را جمع کردیم و در حد توان چیزهای مورد نیاز را فرستادیم برایشان تا دستشان را بگیریم شاید خداوند هم روزی که نیاز داشتیم، دست ما را بگیرد.

با توجه به کاهش اعتبار دولتی، ما هم می بایست پروژه ها را کوچک کنیم، مثلاً در حد یک کلاس تا فردی که قصد کمک کردن دارد، یکدفعه با میلیاردها تومان مواجه نشود و فکر کند هرگز نمی تواند مدرسه بسازد. از قدیم می گویند: سنگ بزرگ علامت نزدن است، ما با سنگ کوچک شروع می کنیم که علامت زدن ما باشد. هرکس در حد توانش می تواند کمک کند.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.